سکوتی بی فرجام...

سکوتی بی فرجام...

فریاد بزن!...

فرو نرو...!

پا پس نکش...!

مردمان نفرینی این شهر،

تباه می کنند، تمامت را...



فریاد بزن...

شاید شریانِ جاری صدای تو،

بیــــــــدار کند ، این خواب آلودها را...



شاید پی ببرن، به خوابهایی که،

ابتدایش با پرواز شروع می شود و

انتهایش با مـــــــرگ تمام...



نگذار این خاک گرفته ها...

فراری دهند فکر پرورش یافته ی تو را



فریاد بزن...


بگذار رها شود آهنگ صدایت...در میان بادها

خط خطی بهــــــــار




برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: